English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7529 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anomalous U خارج از رسم بیمورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amiss U بیمورد
unjustified U بیمورد
impertinence or nency U بیمورد
inappropriate U بیمورد
anachronistic U نابهنگام بیمورد
anachronic U نابهنگام بیمورد
pleonasm U تکرار بیمورد
trumped up U بیمورد ناروا
trumped-up U بیمورد ناروا
an inappropriate remark U تذکری بیمورد
anachronous U نابهنگام بیمورد
there is no ground for his complaint U شکایت او بیمورد است
unjusified U بیمورد ناحق ناروا بی جهت
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
outside U در خارج
external U خارج
externals U خارج
non-combatants U خارج از صف
out U خارج
out- U خارج
non-combatant U خارج از صف
per U خارج از
forth of U خارج از
outside [of] <adv.> U خارج [از]
out [of] <adv.> U خارج [از]
outsides U خارج
outsides U در خارج
aroint U خارج شو
outside U خارج
outed U خارج
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
out of U خارج از
out of tune U خارج
abroad U خارج
non combatant U خارج از صف
off U خارج از
externally U از خارج
off side U خارج از خط
out-of- U خارج از
issues U خارج شدن
off season U خارج از فصل
soto uke U دفاع از خارج
standaway U خارج از بدن
irrelevant U خارج از موضوع
issued U خارج شدن
cross country U خارج از جاده
beside the mark U خارج ازموضوع
overseas U خارج ازکشور
alfresco U خارج از منزل
extraneous U خارج از قلمروچیزی
bring out U خارج کردن
blow out U به خارج دمیدن
beside the question U خارج از موضوع
issue U خارج شدن
double out U 081 خارج
outdoors U خارج از منزل
The train ran off the rails. U قطار از خط خارج شد
quotient U خارج قسمت
outed U خارج از حدود
To fall out. U از صف خارج شدن
emissive U خارج شونده
endarch U متشکل در خارج
egress U خارج شدن
popping U خارج شدن
without U بطرف خارج
quotients U خارج قسمت
submultiple U خارج قسمت
begone U خارج شو عزیمت کن
to rule out U خارج کردن
ejected U خارج کردن
unship U خارج کردن
outbound U مربوط به خارج
outbound U خارج ازمحدوده
nonsense U خارج از منطق
abaxile U خارج از مرکز
eccentric U خارج از مرکز
derails U از خط خارج کردن
derailed U از خط خارج شدن
derail U از خط خارج کردن
derail U از خط خارج شدن
derailing U از خط خارج شدن
derailing U از خط خارج کردن
derails U از خط خارج شدن
off duty U خارج از خدمت
off duty U خارج از نگهبانی
eject U خارج کردن
anieoro U از داخل به خارج
to pass off U خارج شدن
ejecting U خارج کردن
ejects U خارج کردن
to fall out U خارج شدن
extra-marital U خارج از زناشویی
out of U در خارج بواسطه
out-of- U در خارج بواسطه
off key خارج از مایه
acentric U خارج از مرکز
abroad خارج از کشور
torts U خارج از قرارداد
tort U خارج از قرارداد
derailed U از خط خارج کردن
extrauterine U خارج رحمی
extravascular U خارج رگی
fescennine U خارج ازاخلاق
phase out U خارج کردن
foreign market U بازار خارج
oversea U خارج از کشور
over the side U خارج از ناو
ouyby U خارج از دور از
emigration U مهاجرت به خارج
extraterritorial U خارج الارضی
outed U خارج بیرون
extramundane U خارج دنیایی
away U دوراز خارج
outsides U به سمت خارج
outside U به سمت خارج
from outside U از خارج [از شهر]
from out of town U از خارج [از شهر]
void U خارج شدن
eccentrics U خارج از مرکز
off center U خارج از مرکز
exits U خارج شدن
exit U خارج شدن
inaccessible <adj.> U خارج از دسترس
out of action U خارج ازنبرد
out of door U خارج ازمنزل
out of line U خارج از خط جبهه
out of phase U خارج از فاز
ungracious U خارج از نزاکت
extraction U خارج کردن
neither here nor there U خارج ازموضوع
outbye U خارج از دور از
not to the point U خارج از موضوع
out of question U خارج از موضوع
outboard bearing U یاتاقان خارج
out of turn U خارج از نوبت
out of proportion U خارج از اندازه
extramarital U خارج از زناشویی
extracellular U خارج سلولی
extra professional U خارج حرفهای
inaccessible U خارج از دسترس
extra regular U خارج ازقاعده
extra spectral U خارج طیفی
out U خارج از حدود
expulse U خارج کردن
from the outside U از خارج [از جایی]
out U خارج بیرون
extragalactic U خارج کهکشانی
extramarital U خارج ازدواجی
discharge U خارج کردن
discharges U خارج کردن
out- U خارج از حدود
out- U خارج بیرون
out of doors U خارج ازمنزل
exterritorial U خارج الملکتی
extra cosmical U خارج ازعالم
subliminally U خارج ازمرحله اگاهی
exoenzyme U انزیم خارج سلولی
extern U فاهری واقع در خارج
expectorate U ازشش خارج کردن
expellant U خارج کننده دافع
expellent U خارج کننده دافع
obiter dictum U خارج از موضوع دعوی
escalated U از مهار خارج شدن
lie on the table U از دستور خارج شدن
subliminal U خارج ازمرحله اگاهی
laymen U خارج از حرفه یا فن خاصی
layman U خارج از حرفه یا فن خاصی
external operation U عملیات خارج از مملکت
exfiltration U خارج کردن از میدان
voice-overs U صدای خارج از تصویر
out of action U از نبرد خارج شده
belching U بازور خارج شدن
belches U بازور خارج شدن
belched U بازور خارج شدن
belch U بازور خارج شدن
Outside office hours. U خارج از وقت اداری
endarchy U امتداد از مرکز به خارج
tabling U از دستور خارج کردن
She is romantically inclined. She i8s game. U از دو حال خارج نیست
It is beyond my authority. U ازاختیار من خارج است
voice-over U صدای خارج از تصویر
eversion U پیچش کف پا به طرف خارج
escalates U از مهار خارج شدن
rations U خارج قسمت سهمیه
rationed U خارج قسمت سهمیه
ration U خارج قسمت سهمیه
escalating U از مهار خارج شدن
off centre load U بار خارج از مرکز
on side U در داخل خط خارج نشده
tables U از دستور خارج کردن
thrower in U پرتابگر خارج از زمین
exurbanite U ساکن خارج شهر
out of range U که خارج از حد سیستم باشد
dead ball U توپ خارج ازبازی
decivilize U از تمدن خارج کردن
phase out U به ترتیب خارج کردن
greshams law U را از جریان خارج میکند
to put out of court U از دستور خارج کردن
obsolescent U از رده خارج شده
Recent search history Forum search
2off-season
2purchase off the registry
2purchase off the registry
1recreationist
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com